بایگان عکس و کلمه
Photo
عباس عطار
بدون عنوان از مجموعه‌ی علی، مسابقه‌ی مشت‌زنی
1353

متن

پویا کریم

تماشای رخ‌داد

عکسِ عباس عطار، در سنّت عکاسیِ «تماشاگرِ رخ‌داد» قابل تأمل است. او سوژه را از میان انبوهی از مردم جدا می‌کند و در میانه‌ی قاب می‌نشاند، به‌گونه‌ای که رخ‌دادِ واقعی (رقابتِ مُشت‌زنی) غایب است و تنها به‌میانجی نگاهِ رو به بالا و دوربینِ دوچشمیِ تماشاگر معنادار می‌شود. گزینشِ عکاس، مرکزیتِ عکس را از جنبش یا پویاییِ جمعیِ پُرآشوب‌ به «مرکزگراییِ سکون» و آرامشی مراقبه‌‌گون جابه‌جا می‌کند.

دوربینِ دوچشمیِ تماشاگر فراتر از یک ابزار دیداری عمل می‌کند؛ به نشانه‌ای بنیادی بدل می‌شود که میل به تصاحبِ لحظه و نگریستنِ دقیق‌تر و ژرف‌تر را رمزگذاری می‌کند. گویی جهانِ بیرون از قاب را به قلمرو نگاهِ خود می‌کشاند و آن را به‌طور دوچندان گسترش می‌دهد. سیگارِ روشن، معنای خون‌سردی و عادت را به بازنمایی می‌افزاید، اما در ترکیب با نگاهِ دنباله‌دار به‌سوی بالا، تنشی روایی و معنادار پدید می‌آورد: تنی آسوده در برابر ذهنی که در اوج جنبش و چشم‌داشت بی‌قرار است. پس‌زمینه‌ی سوژه به‌عمد محو و بی‌هویّت شده تا جمعیّت از هویّت فردی تهی گردد و تجربه‌ی زیسته‌ی تماشاگر چشم‌گیرتر بنماید. این ستردنِ آگاهانه، رخ‌داد جمعی را به تجربه‌ای شخصی و درونی بدل می‌کند.

از سوی دیگر، رقابت مُشت‌زنی درون قابِ حاضر دیگر تنها یک پیکار نیست بلکه به آیینی جمعی در میانه‌ی جنگ سرد و اوج جنبش‌های ضد نژادپرستی و عصر جهانی‌سازی تبدیل می‌شود که نگاه‌ها، احساسات و تن‌ها را در یک مکان (آفریقا) گرد هم می‌آورد. قهرمانِ روایتِ عکس نه مشت‌زنِ درون زمینِ پیکار بلکه همین تماشاگرِ ساکتِ ساکن است که با نگاه‌ِ خیره‌اش لحظه‌ی رخ‌داد را از آنِ خود می‌کند. عباس عطار با این گزینش اسطوره‌ای تازه می‌آفریند: «تماشا در مقامِ کنشِ تاریخی». او یادآوری می‌کند که تاریخ تنها در دستانِ قهرمانانی که عمل می‌کنند شکل نمی‌گیرد بلکه در نگاهِ پویای تماشاگرانی که آن را می‌بینند نیز نگاشته می‌شود.


* عکس عباس عطار از رقابت مُشت‌زنی محمدعلی کلی و جورج فورمن به نامِ «غرش در جنگل»، ۱۹۷۴، کینشاسا.