بایگان عکس و کلمه
Photo
پیمان هوشمندزاده
بدون عنوان از مجموعه‌ی عروسی من
1379

متن

پویا کریم

خودنگاره در میانه‌ی اتاقِ پُرو

خودنگاره در میانه‌ی اتاقِ پُرو صحنه‌ی نمایشی است که در آن چهره‌ی سوژه در قابِ بازنمایی‌های بی‌انتها در آینه‌ها چندپاره می‌شود. چارچوبِ بسته‌ی اتاقِ پرو به ‌میانجی منظرِ کژ سوژه به آستانه‌ای گشوده‌ بدل می‌شود تا بدین‌سان او با تراژدی نَفْسِ متکثّر و گونه‌گون خویشتن روبه‌رو شود. از این منظر آینه‌ها با بازتاب‌های مجازی‌شان خاطرنشان می‌کنند که سوژه هرگز یک کلِّ واحد و یگانه نیست. او تکّه‌تکّه است؛ تکّه‌هایی که در آینه‌های حافظه و جامعه همواره در معرضِ فروپاشی‌اند. این چندپارگی، نه ناتوانی، پیوسته بخشی از تجربه‌ی زیسته‌‌ی سوژه است. جزءنگرانه، آن‌چه در این میان زخم می‌زند، همان بهانما یا برچسبِ لباس نو است؛ نمادی تجاری و اقتصادی که پیش از هر چیز چارچوبِ «هویت» را روشن می‌سازد. گویی امرِ شخصی و خصوصی هم در دلِ همین شبکه‌های قدرت معنادار می‌شود. بدین ترتیب خودنگاره‌ی عکاس هم همین قرابتِ نهان را برملا می‌سازد و بیان‌گر این امر است که چگونه نظمِ نمادین هم تنِ سوژه را پدیدار می‌کند و هم آن را محصور می‌سازد.

نگاه خیره‌ی عکاس فراخوانی ساده محضِ تماشا نیست بلکه مباشرتی است بر ضدِ میل بیننده به ثبات و سکون، و هم‌چنین نوکِ ژوبینی است که به درون قلب هویتِ تثبیت‌شده می‌رود. او از بیننده می‌خواهد که مناسک و الگوهای بازنمایی را بازاندیشی کند؛ همان‌هایی که سده‌هاست به ‌واسطه‌ی هنر، تبلیغات و فرهنگِ روزمره تکرار شده‌اند. از این ‌رو عکس پیشِ رو تنها یک خودنگاره نیست بلکه یک متن دیداری است و هم‌چنین نقدی است بر مناسبات قدرتی که هویت را برمی‌سازند و از سوی دیگر نقدی بر کشمکش میان خواستِ خودمختارِ فردی و نقش‌های تحمیلی اجتماعی و نهادی است.

به گمانم همین امر دستاورد ارزشمندِ عکس است: آفرینش ساحتی برای بازخوانی دوباره‌ی «هویت»، نه به‌سانِ امری تغییرناپذیر بلکه به‌ منزله‌ی فرایندی سیّال، تاریخی و همواره در حالِ صیرورت.