بایگان عکس و کلمه
Photo
تورج حمیدیان
اردشیر محصص
1344

متن

پویا کریم

میان دو دَم

سر به زیر افکنده، نه از تُردیِ طبع یا حسرت، بی‌گمان از بهرِ گفت‌وگوی نهانی با دل و جان. نوری سپید نشسته بر پیشانی‌اش، به یادِ روزهای به‌سررسیده. عینکْ نیمی از نگاه را پوشانده و نیم دیگر را به عالمی بُرده که ره بر غیرِ او ندارد. در پشتِ وی، کتاب‌ و کاغذ در مِهی سبک نهان گشته‌ و به‌سانِ خاطری گران و اشتیاقی دیرینه، رنگ از رخ‌اش شسته‌اند. بدین‌سان، عکاس این لحظه‌ی میانی را به بند کشیده؛ دمی میان دو نَفَس، میان هستی و نیستی و درون و برون.

چهره‌ی هنرمندِ راستین خموش است، لیک هزار سخن در آن نهفته. حالت خمیده‌ی گردن‌اش حکایتِ سال‌ها خیال‌بافی می‌کند و غیبت نگاه‌اش، نگاه را به سکوتی می‌بَرد از جنس گذر آرامِ زمان. سکوتی که در آن نور، مانند نسیمی نرم بر پوست می‌نشیند و چین جامه، قصه‌های روزگار را بازمی‌گوید. در این قاب، میان دو دَم، جهانی از معنا و درون‌نگری جای گرفته و همه‌ چیز آرام است و در این سکون، ردپای عمرِ رفته و زمان هویداست؛ مانند نوری که از روزن خانه‌ای قدیمی بر زمین می‌افتد و می‌دانی که زود دیگرگون خواهد شد و جای خویش را به تاریکی می‌سپارد. اینک اوست با سکوتِ خویش، و ما رهگذران این خلوتِ بی‌هیاهو.