بایگان عکس و کلمه
Photo
مهرداد افسری
بدون عنوان از مجموعه‌ی چهل: رساله‌ای در باب سلوک زمینی
1397

متن

مهران مهاجر

آیینه‌ی اوهام

این عکس عکاس هم مانند بسیاری از عکس‌های دیگر عکاس درباره‌ی عکاسی است، و از چندین سویه چنین است. از سویی انگار عکس می‌خواهد ژرفانمایی خطی را تا ته ممکن آن پیش ببرد. از سویی دیگر و بر همین اساس چشم‌اندازی روشن را می‌بینیم. روشن به دو معنا، هم به روشنی چشم‌اندازی جنگلی را می‌بینیم و هم عکس از اندازه‌ی بایسته روشن‌تر است. انگار عکس بیش‌نوردیده است. دست‌کم نیمه‌ی بالایی آن. اما در این روشنی کدورت هم رخنه کرده و ابهام. خو نکرده‌ایم جنگل را این‌چنین‌ سپیدگون ببینیم و انگار عکسِ وارونه‌ی آن که در جام افتاده جنگل‌تر است. کفایت می‌کند عکس را در صفحه‌ی پیش روی‌مان ۱۸۰ درجه بچرخانیم. این وارونگی انگار بیشتر جنگل را می‌ماند، اگر موج‌ریزه‌های آب بگذارد و لرزه‌ی آن در دل جنگل نیافتد. عکس را که می‌بینیم مدام جای اتاق تاریک و اتاق روشن را جابه‌جا می‌کنیم و مدام جهان را به جای عکس می‌نشانیم و عکس را به جای جهان.      

طمع خام است بخواهیم عکس را جای جهان بنشانیم. هر چند این طمع سکرآور باشد. عکس این چشم‌انداز این امر را می‌نمایاند.

اما عکس عکس است.