بایگان عکس و کلمه
Photo
امیرعلی قاسمی
کُره و احساس‌ها
1393

متن

فرزین آزرم

در آغاز تنها نوری آبی بود

 در آغاز تنها نوری آبی بود بر صفحه‌ای کوچک. دستی بر صفحه لغزید و کلمه‌هایی ماند: «عکس جدیدی ندارم». همین‌جا، در میانه‌ی یک جمله‌ی در ظاهر ناتمام، جهانی آغاز می‌شود. تصویری که نه از بیرون که از درونِ دستگاه ساخته می‌شود؛ از لایه‌های حافظه و داده، از تماس‌های لغزانِ زبان و مکان. این تصویر در چنین لحظه‌ای نفس می‌کشد؛ جایی میان ثبت و حذف، میان خواستن و ناتوانی از گفتن.

در ردیف‌های این شبکه‌ی شش‌خانه، دو سطح جهان به هم می‌رسند: سطحی از واژه‌ها و اعلان‌ها، از پیام‌های روزمره، از نور صفحه‌نمایش‌ها که به تکه‌هایی از گفت‌وگو بدل شده‌اند؛ و سطحی دیگر از نقشه‌ها، از زمین‌هایی که رنگ از چهره‌شان پریده، از قاره‌هایی که در حال ذوب شدن در حافظه‌اند. زبان در بالا می‌تپد و زمین در پایین خاموش است. میان آن دو، فاصله‌ای باز است؛ فاصله‌ای که هر کاربر، هر انسان معاصر، در آن سرگردان است؛ نه درون جهان، نه بیرون از آن، بلکه در سطحی از شیشه و نور.

این تصاویر چیزی از جهان بیرونی نمی‌گویند، بلکه از زیستن در جهانی دیجیتال سخن می‌گویند که در آن همه‌ چیز، از عشق تا جغرافیا، به داده و پیکسل تقلیل یافته است. این‌جا زبان بدل به نقشه‌ای بی‌مرز شده است، و نقشه بدل به زبانی بی‌صدا. اثر، خاطره‌ای‌ست از زیستن در زمانه‌ای که نگاه از جهان جدا افتاده است؛ جایی که عکاسی دیگر فقط ثبت واقعیت نیست بلکه بازسازیِ لحظه‌ای است که واقعیت از میان رفته. و شاید در همین ناپایداری است که تصویر معنا می‌گیرد: در لحظه‌ای که تلفن خاموش می‌شود، و زمین، دوباره به سکوت خود بازمی‌گردد.