بایگان عکس و کلمه
Photo
عباس مرادی جورابی
امام‌زاده داوود
1376

متن

مهران مهاجر

امام‌زاده داوود


سنت رفتن به امام‌زاده داوود سنت خیلی از شاگردان یحیی دهقانپور بود. استاد ما را با خود به آن‌‌جا می‌برد و هم اوقات فراغتی را می‌گذراندیم و هم خرده‌فرهنگی از فرهنگ‌مان را می‌دیدیم و گاه بازمی‌تاباندیم. این عکس هم از همین دست است. عکس پر است. عکس پر است از چیزها. عکس پر است از نشانه‌ها. از شمایل مادر گرفته تا قوری و سماور، از معصومیت کودکانه تا پاکت پفک و تصویر میکی ماوس، و از منظره‌ای بر گوشه‌ی راست و عقابی بر فراز. از صندلی خالی تا بشکه‌ی آب و دو لیوان این‌جا و آن‌جا. تازه تاریکی نمی‌گذارد به داخل پستو برویم و چیزها و نشانه‌ها را آن‌ پشت ببینیم و بازتاب نور نمی‌گذارد به داخل مغازه برویم و خوردنی‌ها را آن‌سو ببینیم. عکس پر است از رنگ هم. همه‌ی این‌چیزها را که برشمردم رنگی‌اند. و این ‌رنگ‌ها و این چیزها و این نشانه‌ها ما را به درون عکس می‌کشاند. اما من با همه‌ی این پربودگی نمی‌روم. من با آن بازتاب در صفحه‌ی نمایش می‌روم و با آن بطری خالی تک‌افتاده. آن صفحه و آن بطری مرا به بیرون عکس می‌برند، به فضای نامکشوف. در آن صفحه  و در آن بطری، امام‌زاده داوود را خیال می‌کنم.‌ 

در این همه، جای عکاس، عباس مرادی، خالی است.