بایگان عکس و کلمه
Photo
ندا رضوی‌پور
لبه‌ی آشوب
1394

متن

غزال غضنفری

نمایشِ شکست

 عکس می‌خراشد و زخم می‌زند. و گمان می‌کنم که خونابه‌ای رقیق جاری می‌شود در آن. در لابه‌لای لطف و جلای ازدست‌رفته‌‌اش. تیزی‌هایش می‌شکافد پوست را و دردْ سر می‌رسد. ویرانی آشناست، زخمْ کهنه و سوزْ عمیق است.

عکس شریک مرگ است. تجزیه‌ی خاطره است و گواهِ نیستی‌ست. به پایان نمایش می‌رسد و از دورریزها نمی‌گذرد و حفظ‌شان می‌کند بر قابی شفاف؛ دورریزِ زمان و زندگی.

عکس راه دوری نمی‌رود و در خود می‌ماند. و بر رسالت راستین خود پای‌بند است: از چهار سو بسته است به آن چارچوب بی‌رنگ و نمی‌گذارد که مانده‌ی خاطراتِ تکه‌تکه فرو بپاشد و سرریز کند از قابِ نگاه.

عکس مصداقِ «بودن» است. شمایلی شکسته و مخدوش از حضور. جادوی تصویر آن را بند می‌زند در ذهن و می‌سازدش از نو؛ و بازمی‌نشاندش میان دستانی، کنج گنجه‌ای، کنار سفره‌ای؛ میان زندگی. آن‌جا که تنها در یادها باقی‌ست.