بایگان عکس و کلمه
Photo
مزدک عیاری
بدون عنوان از مجموعه‌ی خاطرات یک‌ونیم متری
1378-1392

متن

مهران مهاجر

مستوری و مستی

عکس تکه‌ی کوچکی است از خاطرات مطول و چند‌ساله‌ی عکاس که کوتاه شده‌اند به خاطرات یک‌ونیم‌متری. کوتاه شده‌اند به اندازه‌‌ی درازای یک فیلم ۳۵ میلیمتری و نگاتیو این عکس هم که چیزی در حدود چهار سانتی‌متر از این یک‌ونیم متر است. پس انگار حق داریم چیزی از این خاطرات را نتوانیم ببینیم یا این‌که بکوشیم در خیال خود آن را مخیل کنیم. از نگاتیو عکس گفتم که به گفته‌ی جفری بچن ''دیگری'' عکس است یا آن نیمه‌ی غایب است. آنی است که نمی‌بینیم. این‌جا هم خود عکس انگار آن ''دیگری'' خاطرات است. قسمت غایب خاطرات است. قاب خودرو انگار بر قاب فیلم اشارت دارد و عکاس از قاب نصفه‌نیمه‌‌ی خودرو چشم‌اندازی را می‌نمایاند که نمی‌دانیم کجاست و جلوی چشم‌انداز هم زنی است که نمی‌دانیم چرا حجاب بر چهره انداخته و نه ما را می‌بیند و نه چشم‌انداز را و ما هم نه او را می‌بینیم و نه چشم‌انداز را. و در این انباشت ندیدن‌ها آیا می‌شود خیال را به کارگاه دیده بکشانیم. مستور حالی دارد که نمی‌دانیم چگونه حالی هست. 

اما هرچه هست عکس انگار با گذر سال‌ها از حال ما می‌گوید.