
متن
پویا کریممصاحبت آتش و سنگ
عکس، در میان لحظهی
حال و آهِ آرامِ گذشته، پیوندی معنیدار میان زمان، تاریخ و واقعیت برقرار میکند.
هر عکس، در میان زمزمههای زودگذر زمان، درنگی ابدی است که تاریخ را نمایان میکند
و روایت بصری آن از مرزهای زمان فراتر میرود و لایههای پنهان واقعیت را آشکار میکند
و درک ما از تاریخ را دگرگون میسازد. عکاس نیز بهواسطهی لنز دوربین بدل به
نگهبان تاریخ میشود و دگرگونی آدمها، جوامع و فرهنگها را مستند میکند. از این
رو، سرشت عکس تنها در ترکیب چشمنواز عناصر بصری و صوری خلاصه نمیشود بلکه در
فراخواندن روحِ زمانه و حالوهوای فرهنگی یک مکان پدیدار میشود. عکس جلوهای
ملموس از گام برداشتن بیامان زمان در مکان است که ردپای تاریخ را در بایگانِ بصری
بیهمتایش بازتاب میدهد. از این رو، عکس در مقام شاهدی زوال ناپذیر، در مکانی که
زمان و تاریخ با هم گفتوگو میکنند، هر آیه از تجربهی جمعی گذشتهی ما را
جاودانه میکند.
عکس تکرنگ چشمنواز
پیشِ رو، از مجموعهی گزارش به دارسی اثر بابک کاظمی، جوهر سرزمین ایران را
در بالهای سوررئال از عناصر بصری مرئی میسازد. سرزمین گستردهای که صخرههایش در
سکوت شاهد گذر زماناند و آسمان بیزمانش سایهروشنهای گونهگونی از تاریخ را
فرامیخواند. در این منظرهی شاعرانه، شعلههای رقصان بیانگر پیوند چندلایهی یک
ملت با زادگاهش است. از سویی، همنشینی شعلههای نو و صخرهی قدیمی، لحظهای قطعی
در تاریخ ایران را نشان میدهد؛ لحظهای که سرنوشت یک ملّت با زبانههای آتشِ صنعت
در هم میپیچد و از سوی دیگر عکس لحظهی غیرقطعی را پدیدار میکند. لحظهی غیرقطعی
پارههای تصادفی و ناهمسان را قاببندی میکند و بیننده را به کشف رمز و راز درون
قاب دعوت میکند. مصاحبت غیرقطعی آتش و دود با سنگ و سبزه مرز میان صنعت و طبیعت
را مسئلهساز میکند و به بیان داستانی بصری میپردازد.
همنشینی خاک، سنگ،
آتش، دود و آسمان در قابی آغشته به سایهروشنهایی به رنگ نفت، یک روایت تلخ از
نقش نفت در سرزمین ایران است. عکس بدل به تمثیلی بصری شده و تعامل متناقضنمای
پیشرفت و استثمار را به تصویر کشیده است. نور و زبانههای آتش نشانی از آبادانی
است، اما به کشمکشهای آتشین و جانسوز ناشی از بهرهبرداری نامطلوب از نفتِ ایران
نیز اشاره دارد. از این رو، عکسِ حاضر، به یک ابزار توانمند قصهگویی تبدیل میشود
که پارههایی از لحظاتی قطعی و غیرقطعی را در هم میآمیزد تا داستان آشفتهی نفت و
تأثیرات ماندگار آن بر هویت یک ملّت را بازگو کند.