
متن
مهران مهاجرسیاهی در سیاهی
این عکس را که میبینم ناخواسته به یاد حوض روغن یا همان ماده و فکر
(۱۹۷۷) اثر نوریوکی هاراگوچی در موزهی هنرهای معاصر تهران میافتم؛ اثری درخشان
که سطح سیاه مادهی روغنی آن ما را به ژرفای سیاه فکر فرو میبرد. این اثر در مرکز موزه است و در مغاک آن. و ما
هم از سطح بازتابنده به این مرکز و به این مغاک فرو میرویم.
اما حوض عکاس داستانی یکسر دیگردارد. حوض مربع نیست. حوض پر نیست، هرچند خالی
هم نیست. و من میمانم کدام نیمه را ببینم، نیمهی خالی را یا نیمهی پر را. به
یقین میتوانم بگویم در حوض روغن نیست. آب است، آب سیاه. مانداب است یا شاید
گنداب. بازتابی نیست، آنچه هست تهماندههایی است افتاده در آب. عکاس هم بیمهابا
به راست چرخیده تا حوض را در مرکز نبینیم، تا حوض را کامل نبینیم. نور عکاس اندکی
صحنه را روشن کرده اما همین روشنا را هم در سیاهی محصور کرده است. خطوط پسروندهی
حوض ما را شتابان به ژرفای سیاهی میبرند. هیچ معلوم نیست خود حوض کجاست. حوض در
ناکجاست.
و سیاهی در سیاهی است.