
متن
مهران مهاجردرس عکس
عکاس معلم است* و موضوع عکسها دانشجوهایاش. عکاس عکاسی میآموزد و همهنگام عکاسی میکند و با این کار درس دیگری به ما میدهد. عکاسی زنده است و زندگی است، عکاسی در زندگی جاری است. عکاسی در خودش هم جاری است، همچون همینجا که هرعکس تنه میزند به عکسی دیگر، انگار میخواهد جایی برای خود باز کند و انگار جای عکس دیگر را تنگ میکند. اما این تکهها به هم که میخورند پهنای عکس را در فضای تنگ و ترش کلاس میگسترانند و افق ما را نیز. در این تنگنا جز یکی دو چهره پیدا نیست. هرچه هست پاهاست. پاهایی که تمنای جنبش دارند. پاهایی که تقلای بیرون رفتن از این تنگنا دارند.
دور نیست و دیر نیست تحقق این تمنا و این تقلا.
*
به گمانم هر دانشجوی عکاسی آرزو دارد شاگرد این معلم
یعنی فرهاد فخریان باشد و افسوس که او را از اکثر ما دریغ کردهاند.