بایگان عکس و کلمه
Photo
احمد عالی
تهران
1341

متن

پویا کریم

حجم خاکستری

این نگاه گذرا، افزون بر آن مکان و لحظه‌ی خاص، چه چیز را توصیف می‌کند؟ وسیع‌ترین فضای خالی در عکس پیشِ رو سایه‌ی خاکستری‌ای است که از برون به درون قاب نشت کرده و حضور قاطع و آرامش را تا نوک پای سوژه ادامه داده است. حضور سایه غیاب نور است و این منطقِ حضور و غیاب به شکلی رادیکال تا لبه‌های عکس گسترش یافته است. از این منظر، حجمِ تیره‌ی سایه در زمینه‌ی سپیدی از نور حقیقتاً به خلاء می‌ماند که اندیشه‌ی نیستی و ناپدید‌شدن را درون مرزهای سایه‌روشن‌اش نگه داشته و هم‌چون سایه‌ی مرگ همواره زندگی اشیا و آدم‌ها را تهدید می‌کند و بر ناپایداریِ نهایی‌شان پافشاری می‌ورزد.

این نظرگاه و نقطه‌ی دید بیان‌گر چیست؟ واژه‌ها دیگربار خاموش می‌مانند. از نو، به درون قاب خیره می‌شوم. عمیقاً از وجود لبه‌های ترکیب‌بندی آگاهم. لبه‌ی بالایی تن سوژه را بی‌چهره کرده، تو گویی وهم و خیالی بیش نیست و این قاب مکانِ انتظار است و پاهای مجسمه‌وارِ سوژه در جایی میان واقعیتِ این جهان و حقیقت آن جهان برزخی شده و لحظه‌ی نگاهِ مرگ‌آور دوربین در آن‌ حلول کرده است. بدین‌سان حجم سنگین سایه‌ی خاکستری نشان‌گر نظرگاه و نقطه‌ی دید فرم نابِ نیستی و مرگ است که هر دم به چهره‌ی سوژه در فضای محذوفِ قاب، در میان سکوت و زیبایی، بخشی از ترانه‌ی تایگر لیلیز را یادآوری می‌کند: «چرا می‌خندی؟ همه می‌میریم!»