بایگان عکس و کلمه
Photo
نیوشا توکلیان
بدون عنوان از مجموعه‌ی صفحات خالی از آلبوم عکس ایرانی
1393-1394

متن

مهران مهاجر

بلندگوی گنگ

بلندگویی تنها بی آدمی در پشت آن در فضایی تیره‌ و تار و دودآلود ایستاده است. دود هم انگار تاب سیاهی را ندارد و می‌خواهد از عکس راهی به بیرون بیابد، راهی اگر باشد. در تیرگی رنگی نیست جز رنگ‌سایه‌های خاکستری سرب‌آلوده. خاکستری سربی مرا به یاد حروف سربی می‌اندازد که دیگر امروز اثری از آن‌ها نیست. حروف سربی زبان را به نوشتار درمی‌آوردند. بلندگو اما کلمات را به گفتار می‌خواند. باری در این‌جا در درخشش بلندگو و در تهی‌ تیره‌ی زمینه و نیز در دود گنگ، در پی رد و نشانی از کلمات می‌گردم. رد و نشانی آیا هست؟ نه نیست، سکوت اما هست. کسی نیست کلمات را بگوید. گوینده‌ای نیست. خواننده‌ای نیست. صدایی نیست. کلمات هم که نیستند. دود شده‌اند و به هوا رفته‌اند؟ یا در این زمین خاک شده‌اند؟ عکس در این تعلیق از چه می‌گوید؟

گویا گفتن را محال می‌بیند.