
متن
فرزین آزرمرویارویی
دغدغههای
فرمالیستی «عالی» و دقت در ترکیب اشکال و خطوط، این عکس را از لحاظ دیداری
جذاب و گیرا کرده است. عکس در همه جایش کار میکند؛ از پیش تا عمق تصویر با صحنهای
از تقابلها مواجهایم. شکافِ گشتالتی که در میان دو زن چادری به وجود آمده را اگر
تا سرِ جلوترین آدمک ادامه بدهیم و در آن برشی فرضی ایجاد کنیم، عکس به دو نیمهی
تقریباً متقارن تبدیل میشود. خشونتی در تصویر وجود دارد که در منطقهی وضوح تصویر
متمرکز شده است.
این سرهای نگران
و مضطرب با نگاههایی زنده به چند سو، که مدل مویشانْ شمایلی
از زنان جوان مدرنیزهشدهی ایرانی دههی 40 شمسی را دارد، از بدنشان جدا افتادهاند.
نگاه نظارتگون زن با پوشش چادر بر این دخترکان سنگینی میکند. در آن انتها، مردی
با تبرِ بالابردهاش، تعلیقی را در صحنه میسازد؛ قاب محکم عکاس و نوار مشکی حاشیهی
فیلم ما را در همین صحنه نگه میدارد و تعلیق را هم بیرحمانه تشدید میکند. ما
دائماً در حال اتصال نقاط مختلف تصویر هستیم که نطقِ عکس را بیرون بکشیم. عکاس با تأکید
بر جدال دوتاییهای جنسیتی، تاریخی و ایدئولوژیک عملاً صحنه را به میدان نبرد بدل
کرده است. منظرهای که انگار تئاتری از وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر را
صحنهپردازی کرده است.