
متن
فرزین آزرمزمین بازی
این عکس برایم ثبتی با دوربین نیست، ایماژیست مرئیشده از حافظهی نگرندهاش که آن را از جنگ بوسنی به ارمغان آورده است. جنگ؟ آیا این تصویری از جنگ است؟ آیا پسربچه در حال فرار از هجوم نیروهای نظامیست یا چشم به توپ دوخته تا آن را از همتیمیاش بگیرد؟ آیا اصلاً آن هلیکوپتر از نیروهای خودیست یا نیروهای دشمن؟ عکاس هم گویی در متن بازی حضور دارد و در آنی از ریتم مسابقه خارج شده و به پرندهی آهنین در بلندی خیره شده است. حتی خود منطقه، «صربسکا» (جمهوری نژادمحور صربها در قلمروی بوسنی و هرزگوین) هم وجه بینابینی دیگری از فرامتنِ تصویر است. این خاصیت عکاسیست که هم دربارهی واقعیت و هم علیه آن است. با یک فریم، یک تکه، یک جزء از داستانِ یک جنگ خونین و تراژیک همه چیز در یک سیالیت و بیمعنایی قرار گرفته است؛ فضایی آکنده از آیرونی و بازی؛ «شوخی»، مثل علت شروع خودِ جنگ. باری، چیزی معلوم نیست؛ مشخص نیست که پسربچه در حال فرار از سایهی جنگ است یا دارد فوتبال بازی میکند. اما یک چیز واضح است: اینجا زمین بازی در «بانیالوکا»*ست.
*دومین شهر بزرگ
بوسنی و هرزگوین که دولت و مجلس جمهوری صربسکا در آن مستقر است.