
متن
فرزین آزرمپراکندگی زمان
وزن نیمهی بالای تصویر بر نیمهی پایین سنگینی
میکند. روشنی و رنگارنگی دیوار از تیرگیهای زمینْ جلوتر مینماید و کنتراستی
قاطع ایجاد کرده است. این نقوشِ خیال بر دیوار که از بیرونِ ناپیدای قاب شاخه دواندهاند، شاید ریشهای
در آسمان داشته باشند و از راه سقفِ [احتمالاً] نابودشدهی خانه، راه خود را به
داخل پیدا کردهاند.
ریشهی واژهی
جنگ که «پیشروی و حرکت» است، اینجا
تجاوزی به حریم امن یک خانه معنا میدهد. اشیاء خانه با ارتعاش خمپاره در آنی از
هم گسیخته و در لحظهی بعد، نظمِ یک طبیعت بیجان از ویرانی را به خود گرفتهاند.
جنگ تمام مرزها را دریده و تا تلاقی سطوح افقی و عمودی خانه پیش آمده و گویی در
لبهی زمان متوقف شده است. عقربههای ساعت که از حرکت ایستادهاند و ماههای تقویم
که هر برگش به گوشهای افتاده است، میگویند اینجا دیگر زمان معنایی ندارد؛ اینک آخرالزمان.