بایگان عکس و کلمه
Photo
مهدی سیف‌الملوکی
بدون عنوان
دهه‌ی 1340 یا اوایل دهه‌ی 1350

متن

غزاله هدایت

آب و سنگ

از آن عکس‌هاست که زبان‌ات مدام می‌خواهد چیزی بگوید و نمی‌تواند. این اعجاز عکس است که پیش و پس را کنار می‌زند اما مدام و لجوجانه هم می‌خواهد که پیش و پس را ببینیم؛ آن فصل‌هایی که بوی پاییز و بهار در هوا پخش بود، صدای آب بود، رنگ جاری بود و سرما در عکس این‌چنین ننشسته بود. چه شد که عکس‌اش را گرفت و آب شدنِ یخ و گرمای تصویر را از ما گرفت؟ این آبِ سپیدِ نرمِ روان چه‌طور با این عکس تا ابد یخ‌ زد و سرد و سنگین، آن صخره را کنار زد و جلوه‌گری کرد؟ حالا این عکس انگار می‌خواهد از شرشر آبی که نیست بگوید و یا سکوتی که‌ همه‌‌جا را گرفته است. از نرمای آبی که سخت و زبر شده است، از سرمای عکس و هم‌آغوشی تنگ آب و سنگ، هم‌آغوشی سپید و سیاه، و از سنگیدن آب.