بایگان عکس و کلمه
Photo
سید محمود پاکزاد
سینما رادیوسیتی از مجموعه‌ی طهران قدیم
1340

متن

سارا یکتاپور

آن‌چه زمانی می‌درخشید

با همان نگاهِ اول، پیش از آن‌که ذهنم این مکان را شناسایی کند و تاریخچه‌اش را به یاد آورد مسحورِ این عکس شدم؛ مسحورِ آن نئون‌ها و خودنمایی‌شان در آن تاریکیِ دلتنگ‌کننده‌ای که محصورش کرده است. احتمالاً فصل زمستان است. سعی می‌کنم از سردی و سیاهیِ فضا به داخل راه یابم اما محوی و تاریکی و البته آن ماشین‌ها و درخت‌های خشکیده‌ی دورش ‌نمی‌گذارند که وارد شوم، کمی گرم شوم و یا حتی آنچه پشتِ شیشه‌هاست را ببینم. انگار همه‌چیز مدام اصرار دارد که این تصویر چیزی جز وهمی محو نیست و پشتِ لایه‌ی فریبنده‌ی رؤیا چیزی جز ضربه‌ی واقعیتِ پس از بیداری و حسرتِ آنچه دیگر وجود ندارد نیست.

هرچه بیشتر تصویر را می‌بینم غمگین‌تر و دلتنگ‌تر می‌شوم. چرا برای مکان و زمانی که هیچ‌وقت نزیسته‌ام رنجور می‌شوم؟ حافظه را آزاد می‌کنم تا هر آنچه دیده و خوانده بودم به یاد آورم، آن ساختمانِ متروکه‌ی پایینِ میدان ولی‌عصرِ امروزی را.

آیا رادیوسیتی در میانِ زبانه‌های آتش هم تا این اندازه ‎‌درخشید؟

پذیرشِ تاریخی که گذشته و رادیوسیتیِ امروزی که شبیه به سنگ قبری در ابعاد بزرگ است از این عکس هم دلتنگ‌کننده‌تر است و همچنین باورِ این‌که این منبعِ عیانِ نور در تصویر توسط تاریکی بلعیده شده و به خاموشی گرویده است.