
متن
مهران مهاجرگور نور
نور عکس ما را به مغاک میبرد. نور از کجا به این مکان بسته آمده است، مکانی که انگار از شش جهت بسته است. هندسهی مکان، هم در پیرامون هم در درون، نور را زندانی کرده است. شبکهی همبستهی خطوط سیاه و سطوح بههمپیوستهی عکس راه گریزی نگذاشتهاند، یا شاید نور و دوربین و عکاس همگی محبوس فضاییاند که خود ساختهاند. نور انگار آرام آرام گور خود را میکند یا شاید آن را میتند. رنگی نیست اما گرمای نور در سرمای گور میخزد. نور در میانهی این سطوح صاف، سطح اندکی کاو ساخته است. نمیدانم این سطح کاو بیشتر تو میرود و گودتر میشود یا نه. انحنای نرم سطح کاو چنان است که انگار بیننده را هم به خود میخواند تا در آن بخسبد. گویا تقدیر این است تا دوربین و عکاس و بیننده با نور در خاک فروشوند.
مهندس فلکی راه دِیر
ششجهتی
چنان ببست که ره
نیست زیر دیر مغاک