
مرضیه خورسند
مازندران
1398
متن
غزال غضنفریدر وادی حیرانی
عکس دری
گشوده به آن سوی دیگر و راه را نشانم میدهد؛ از اینجا تا دوردست، از زمین تا
لامکان، از انضمام تا انتزاع. مرزها جاریاند و روان و راه را نمیبندند. یک به یک
از آنها میگذرم و تا آبیِ کوههای نشسته بر آسمان میروم و بازمیگردم. نه در
عمق ساکن میشوم و نه در سطح میمانم. از پیش تا پسِ عکس هر آنچه ملموس است و دستیافتنی،
ناسازهوار و غریب در دو سطح معناییِ دیگر در چپ و راست به انتزاع نشسته است؛ شرح
احوال جهانی در آینهی تجرید. کدام زمین واقعیتر است و کدام آبی شبیهتر به
آسمان؟ انتظار پاسخی نیست؛ شاید که باید در این آمد و شد حیران بمانم.