بایگان عکس و کلمه
Photo
مهرداد افسری
بدون عنوان از مجموعه‌ی بعد از مادربزرگ
1385

متن

غزاله هدایت

عریانی زندگی

نمی‌دانم عکاس چند ساعت یا چند روز یا چند ماه بعد از یا پیش از رفتن مادربزرگ این عکس‌ها را گرفته است. عکس‌های این مجموعه‌ی کوچک، همگی به هم نزدیک‌ و تا حدی به هم شبیه‌اند؛ هفت عکس‌اند از گل‌کاغذی‌ای که انگار در چند دقیقه گرفته ‌شده‌اند. نور فلاش همه‌ی شاخه‌ها را لخت و تیغ‌ها را تیزتر کرده است. این عریانی، پیچ‌وتاب شاخه‌ها را کنار می‌زند تا آن نخ‌ را روشن کند و آن را نشان‌مان دهد؛ نخی که انگار مادربزرگ پیش‌تر آن‌ را به شاخه‌ها تابانده بود تا شاید شاخه‌ها بالا روند، تا شاید برگ‌ها و گل‌ها جان بگیرند اما این گیاه با حالت نیمه‌خشک‌اش با این سیاهی پشت‌اش، انگار تلخ و گزنده می‌گوید دیگر توان و جان و رمقی باقی نمانده است. با نور فلاش کشاکش میان سیاهیِ پشت و آن‌چه نادیدنی‌ست با عریانی شاخه‌ها و آن‌چه دیدنی‌ست، بیشتر می‌شود؛ هرچه می‌کنیم تا از تیغ‌ها بگذریم تا آن سو را ببینیم انگار پشت حصارِ شاخه‌ها می‌مانیم و راه به جایی نمی‌بریم. گویی همه‌ چیزِ تصویر از سیاهی و خشکی و سرما می‌گوید. اما هم‌زمان عکاس با این عکس‌ها این گیاه و رد دست‌های مادربزرگ را زنده نگه داشته است؛ انگار خواسته یا ناخواسته این عکس‌ها مدام هم از مرگ می‌گویند هم از زندگی.