
چوپان مهرانه آتشی
بدون عنوان از مجموعهی گلها
1389
متن
غزاله هدایتبوی مبهم گل
این گلهای خودرویِ وحشیِ زیبایِ رامنشده، قد برافراشتهاند و جلوی دیدن را از آنکه مدام میپاید گرفتهاند، حتی از خود عکاس هم گرفتهاند. این گلهای بیابانی با نور فلش، منظرهی روبهرو را از ما ربودهاند تا ببینیم هیچ چشمانداز خوشمنظر و روشنی پیش چشممان نیست؛ انگار ماییم و این گلها که روبهروی هم و چشم در چشم هم نشستهایم. این گلها جای آن عکاس زورخانه و آن خودنگارههای تهران را گرفتهاند؛ در غیاب عکاس این گلها آمدهاند تا بگویند با آنکه نحیف و نازک و لرزان و شکنندهاند هیچ کس را یارای چیدن و کندنشان نیست، توان لهکردن و خشککردنشان نیست. و رایحهی آنها همهجا را گرفته است.