
گلآرا جهانیان
بدون عنوان از مجموعهی قطعههای انسانی، قطعهی 2
1392-1398
متن
مهران مهاجرتهماندهگی و آستانهگی
ساعتی پیش از عکاسی چه خبر بوده است؟ در عکس سفرهای را میبینیم که انگار در آستانهی فروریختن است. سفره خالی است. سفره چروکیده است. دو برگهی کاهو انتظار چه را و که را میکشند؟ کیسهی خالی نایلونی و کاسهی خالی بیرونافتاده از سفره به چه اشاره میکنند؟ نمکدان بر کدام زخم نمک خواهد پاشید؟ انگار هیچ پیوندی هم میان این تهماندهها نیست. دوربین هم به میدان آمده تا این تهماندهی دنیا را کژ و مژ ببینیم. انگار عکاس سر خود را و سر دوربین را کج کرده و به پایین نگاه کرده تا این صحنه را این اندازه ناپایدار و بیثبات بنمایاند و در آستانهی فروپاشی. نور فلاش هم این تهماندهگی و آستانهگی را برهنهتر کرده است.
اما هیچ آشکار نیست گرد این سفره جمعی بودهاند یا جفتی و یا عکاس خود با سفرهاش خلوت کرده است.