بایگان عکس و کلمه
Photo
خسرو پیغامی
دوشنبه، تاجیکستان از مجموعه‌ی دیالوگ
1391

متن

غزاله هدایت

اتاق نمایش

هم می‌توانم این سوی میز بنشینم و از پنجره به بیرون نگاه کنم هم می‌توانم آن سوی میز بنشینم و اتاق را تماشا کنم. هربار به این عکس نگاه می‌کنم به اشتباه تصور می‌کنم آینه‌ای روبه‌رویم است، چه طور پرده‌ی پشت سر این‌گونه بازتابش در آینه افتاده است؟ و چه طور پشت سرم خانه‌ی روبه‌رو منعکس شده است؟ این اتاق خیال‌انگیز کجاست؟

 و بعد می‌بینم که خیالم از چشمانم پیش‌تر می‌رود. باز که با چشمانم می‌بینم، می‌بینم‌ این پرده‌پرده‌های پُرچین‌و‌شکن تماشاخانه‌ای ساخته‌اند که انگار سرآخر کنار یا بالا می‌روند و واقعیت را به نمایش می‌گذارند؛ پرده که بالا رود خانه‌ای شاید به سان همین خانه و اتاق‌هایی با پنجره‌‌های بسته به چشم بیایند. چیز دیگری پیدا نمی‌کنم، پرده‌ی توری جلوی دیدم را گرفته است و چه خوب که این پرده به لطف عکس بودن‌اش کنار نمی‌رود و چه خوب که پرده‌ها بر هم افتاده‌اند و مرا در این اتاق محبوس نگه می‌دارند. این تماشاخانه مرا به عقب برمی‌گرداند تا به آینه نگاه ‌کنم.