بایگان عکس و کلمه
Photo
شادی قدیریان
بدون عنوان از مجموعه‌ی هیچ هیچ
1387

متن

مهران مهاجر

هیچ‌ هیچ

 چهار ضلع عکس برابر است. عکس مربع است و همین سکون و سکوتِ عکس را ژرف‌تر می‌کند. از قاب مربع بیرونی عکس به قاب درون می‌روم؛ مربعی با اندکی انحنا. و از آن‌جا به قاب دایره‌ی شیشه‌ای. رفتن از سطح مربع به ژرفای مکعب رخت‌شویی از خلال میانجی شیشه‌ای امری ممتنع است. پس در همین سطح می‌مانم و در این قاب‌درقاب‌بودگی. در نوسان می‌مانم میان قاب نمایش عکس و قاب شیشه‌ای شستشو. این نمایش با آن شستشو چه می‌کند؟ خود شستشو حکایت از چه دارد؟ فانوسقه‌ای هست و پارچه‌ای توری. فانوسقه انگار از جنگ آمده و پارچه معلوم نیست بر سر عروسی بوده یا بر پنجره‌ی خانه‌ای. آیا خاطره‌ای قرار است شسته شود؟ خاطره‌ی جنگ یا خاطره‌ی جشن یا خاطره‌ی خانه؟ نسبت این خاطره‌ها با هم چیست؟ در این دایره‌ی شستشو نمی‌دانم فانوسقه می‌خواهد گرد تور حلقه بزند یا تور می‌خواهد حجاب لرزان فانوسقه شود. گسست عکس جریان سیال شستشو و نیز سیل جاری خاطرات را متوقف می‌کند. به جای آن‌که در دَوران تند شستشو سرگیجه بگیرم، در سکون ساکتِ عکس مات می‌مانم. عکس رنگی است اما رنگی نیست. آن رنگِ خفیفِ سبزِ چرک هم عکس را رنگ نمی‌کند. سیاهی و سفیدی هم رقیق شده‌اند. این عکس نمایش شستشو است یا شستشوی نمایش؟ معنای عکس را در حباب‌های میرا می‌جویم.